سفرنامه ی کازاما (34)

ساخت وبلاگ

 

                                          دین و دولت

 

   پادشاه كنونی ايران بر اين خواست و اراده است كه در ايران، مانند

تركيه، تفكيك دين از دولت را تحقق بخشد و روحانيون را از سياست

دور بكند. اما امروزه هم آخوندها در روستاها مكتب دارند و آموزش

مقدماتی به اطفال می دهند. بر سنگفرش مسجد می نشينند و به

بچه‌ها قرآن خواندن و شيوه ی كتابت می آموزند.

   چنانكه پيش تر ياد شد، پس از نهضت تجدّد در افغانستان، كشور

دوست و همسايه ی ايران، شيوه‌ های افراطی اروپایی كه امان الله

خان پادشاه افغانستان فراآورده بود با مخالفت روحانيون روبرو شد.

سرانجام هم او را سرنگون ساختند و نظامات تازه او را برانداختند. 

رضاشاه از اين پيشامد درس عبرتی گرفت و انديشه كرد، و از شتاب

خود در تجدد كاست. قدرت روحانيان از نظر اجتماعی و نيز سياسی 

بسيار زياد است. مجتهدهای مقيم كربلا و نجف هم، كه در بيرون

مرزهای ايران است، چون اينجا اماكن مقدس شيعه است قدرت رهبری

دينی دارند؛ چنانكه در لازم بودن حجاب برای خانم‌ ها و در امور ديگر

رأی می دهند. پس چون هنوز هم روحانيان متعصب لباس اروپایی را

قطعا" رد می كنند، اين رسوم خاص ايران (یعنی چادر و حجاب) به

آسانی منسوخ نخواهد شد. (در خاطرات و خطرات مهديقلی هدايت،

مخبرالسلطنه، در اين باره می خوانيم: «پادشاه افغانستان، امان الله

خان به تقليد كمال پاشا دست به تجدد اروپایی زده است آن هم آنچه

به سليقه ی اراذل و دوره‌گردان بلوار پسنديده است و به مراحل دور

از اموری كه مايه ی ترقی قوم است. برای خودنمایی كه منم كه كلاه

خود را عوض كرده‌ام، در اروپا چرخی زده حال از راه ايران به وطن خود

مراجعت می كند. در 19 خرداد 1307 وارد ايران شد ... در مراجعت به

افغانستان مردم بر سر تغيير كفش و كلاه و كج كردن راه بدو شوريدند.)

  

   قدرت و جايگاه روحانيان در ایران از اين نمونه پيداست كه در مراسم

گشايش دوره ی تازه ی مجلس، در دست راست جايگاه نخست وزيران

پيشين، اميران ارتش و ديگر مقامها به صف ايستاده‌اند، و در سوی ديگر

و روبروی آنها در دست چپ جايگاه چهره‌های مهم طبقه ی روحانی در

لباس خاص خود نشسته‌اند و همه منتظر آمدن شاه هستند. اين صحنه

برای نمودن وضع ايران امروز بس گويا است. البته از تسلط و نفوذ

روحانيان بر فكر و دل مردم كم‌كم كاسته می شود، اما (معاصران هنوز)

به ياد دارند كه پيش از برنشستن پادشاه كنونی، اهل منبر با شور و

حرارت تبليغ می كردند و مردم را برمی انگيختند، و در نتيجه روابط

خارجی و امور ديگر ايران سخت آسيب ديد. در تاريخ معاصر ايران كار یک

سرمايه‌ دار خارجی كه امتياز انحصار تنباكو را به چنگ آورده بود به علت

تبليغ و مخالفت روحانيان به شكست انجاميد. ايرانيها از زن و مرد

استعمال دخانيات را دوست دارند، اما روحانيان تنباكو را تحريم كردند.

(اشاره است به قضيه ی رژی: رژی عنوان اداره و شركت انحصاری 

موسوم به «شركت شاهنشاهی تنباكوی ايران» است كه امتياز آن در

رجب 1307 (8 مارس 1890) در صدارت ميرزا علی اصغر خان امين

السلطان ... و برای مدت پنجاه سال به يكی از اتباع انگليسی موسوم

به ماژور تالبوت‌ Talbot و شركای او ... واگذار شد.

   شروع مقدمات اجرای اين امتياز با مخالفت علما و تجار و بعضی رجال

ايران مواجه و حكم تحريم دخانيات صادر شد، و عاقبت اين قرارداد در 26

ژانويه 1892 (25 جمادی الثاني 1309) رسما" لغو شد. غرامت هنگفتی

 هم (با استقراض از روسیه) به كمپانی انگلیسی پرداختند!)

 

   نمونه ی ديگر اين كه در زمان های قديم يك كارخانه ی قند بلژيكی 

اصل با مخالفت روبرو شد و چنين تبليغ كردند كه آن كارخانه خرده

استخوان سگ را در قند می آميزد، و كارخانه سرانجام ناچار به تعطيل

شد. مسلمانان سگ را نجس می دانند. (مرحوم حسين محبوبی 

اردكانی به نقل از افضل الملك نگارنده ی تاريخ افضل نوشته است:

   حماقت كمپانی و مدير بلژيكی كارخانه ی قندسازی ايران در كهريزك

اين است كه در دو فرسخی تهران كارخانه ساخته، قندش را به تهران

مي‌آورند. نه مثل قند روسيه، وجه گمرك دارد و نه سی منزل و بيست

منزل به مكاری كرايه می داد ... با اين حالت او هم قند خود را مثل قند

روسيه به قيمت يک من پنج هزار به فروش می رساند .... علاوه بر این 

اختلاف و ناحق گویی كمپانی بلژيكی به زارعان ايران كه مستأجر و

چغندر كار او بودند سبب شد کشاورزان به دولت عارض شدند. طرفين

به محاكمه ی جناب ناصر الملك راضی شدند ... از ايشان شنيدم كه

اظهار عجز می كرد و می گفت اگر بگويم حق به جانب ايرانی است

سفير دولت خارجه از ايران می رنجد. اگر بی انصافی كنم و بگويم

حق به جانب مدير بلژيك است اين ايرانيان با ديدن ضرر به محضر

علمای اسلام حاضر شده متحصن و ملتجی می شوند ...

   به هر صورت مبارزه با شركت و كارخانه و محصول آن شروع شد و

شايع كردند كه «.. چون قند كهريزك به وسيله استخوان مرده سفيد

می گردد مصرف آن بر مسلمانان حرام است»، و مراد از استخوان

مرده، زغال حيوانی است.)


   مسلمانها دست‌كم سه‌ بار در روز نماز می خوانند. در راه سفرم به

اصفهان می ديدم كه در كشتزار يا بر كنار رودخانه همين كه وقت نماز

می شد همه دست از كار می كشيدند، (به نماز برمی خاستند) و به

سجده می افتادند و به سوی قبله نماز می گزاردند. نوكرها هم در اين

وقت توی اتاق می آمدند و چند دقيقه به نماز می ايستادند. نيز، به

دليل اين اعتقاد، بسياری از مردم از نوشيدن مسكرات خودداری میكنند.

ايران؛ خاستگاه شراب انگور است، و شراب شيراز از نظر تاريخی شهرت

دارد. اما امروزه كيفيت آن به‌ طور قابل ملاحظه‌ ای تنزل كرده است.

ايرانيان قديم شراب خوشگوار اين جا را به چين و اروپای غربی صادر

می كردند، اما حالا به علت منع دين محمدی شراب نوشيدن در اين جا

تقريبا" متروك است. اين هم طنز تاريخ است!

   در ايران اين افسانه هست كه جمشيد، شاه اساطيری، خوشه ی

انگوری را از روی اتفاق، چندی نگاهداشته بود تا فاسد شود. شاه‌ بانوی

او آب اين ميوه تخمير شده را نوشيد، چون از بيماری سخت رنج می برد

و خواست تا خود را از رنج زندگی برهاند. با چشيدن اين شراب، آن را

بسيار خوشگوار يافت، و به زودی به حالی ميان خواب و بيداری افتاد و

بيماری و دردش چنانكه گویی آن را از ياد برده باشد از ميان رفت. شراب

ايران از این جا پيدا شد. اما چون، اسلام شراب را منع و تحريم كرده

است، امروزه به ظاهر از اين محصول عالی پرهيز می شود، اما در واقع

مردم شراب شيراز را دوست دارند و می نوشند.

بلند بگو الهی شکر!...
ما را در سایت بلند بگو الهی شکر! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : transcendency بازدید : 155 تاريخ : شنبه 19 مرداد 1398 ساعت: 21:05