خرجم، دخلم را آورد!

ساخت وبلاگ
 

خرجم، دخلم را آورد.

حاصـل جمـع آرزوهـای مـحال، در گورستـان بایگـانـی

می شـود.

درجه ی تبم آن قدر بالا بود که دست دکتر نرسید آن

را پایین بیاورد.

گوسـالـه هر چقـدر بیشتـر بـرگ بخورد، بیشتـر بـرگ

می دهد.

هنوز نمی روم، نشسته ام،و ایستاده است همچنان

تردید!

   

کیـسـه ی پلاستـیـکـی دارو را روی میـز می اندازم و

می گویـم: «دکتر گفته کبـدت تنبل است»!

دختـرم با شیطنـت می پـرسـد: «یـعنـی مشقـش را

نمی نویسـد؟!»

 


برچسب‌ها: سید حسن حسینی
+ نوشته شده در  جمعه دوم تیر ۱۳۹۶ساعت 20:50  توسط بهمن طالبی  | 
بلند بگو الهی شکر!...
ما را در سایت بلند بگو الهی شکر! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : transcendency بازدید : 154 تاريخ : پنجشنبه 8 تير 1396 ساعت: 0:00